*در مغز مراکز مختلفی موجود است که از آنها مراکز لذت و پاداش را می توان نام برد.
**دوپامین یک انتقال دهنده ی عصبی است.
***سیستم عصبی پیکری بدن( منظور غیر از مغز و نخاع) به دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می گردد.
چرا بعضی از ترانهها ماندگار میشوند و به راحتی تا اعماق ذهن ها نفوذ میکنند، احساساتمان را برمیانگیزند و شنیدنشان لذتبخش است؟
دانشمندان تحقیق کردند و پاسخهای فیزیولوژیک(= عملکردی) شنوندگان، مثل تعداد ضربان قلب، عرق کردن یا
مقاومت الکتریکی پوست را در حین شنیدن دو قطعه کلاسیک از مندلسون و باربر،
اندازهگیری کردند. آنها متوجه خصوصیات مشترک موسیقیهای احساسبرانگیز
شدند:
- آنها به آرامی شروع میشوند و ناگهان اوج میگیرند.
- در آنها به صورت ناگهانی سرو کله صدا، هارمونی یا ابزار موسیقی خاصی پیدا میشود.
- در آنها گسترش ناگهانی فرکانسهای صدا را شاهد هستیم.
وقتی الگوی آهنگ عوض میشود، سیستم عصبی سمپاتیک(***) ما تحریک میشود، ضربان قلبمان بیشتر میشود و عرق میکنیم.
سال پیش، رابرت زاتور و گروهی از دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه مکگیل دریافتند که چنین ترانههایی باعث رها شدن دوپامین(**) در مراکز لذت و پاداش مغز(*) میشوند، آنها متوجه شدند که تعداد دفعات مور مور شدن بدن یا سیخ شدن موها بر پوست، با دفعات رها شدن دوپامین تناسب دارد و صرفنظر از غمناک یا شاد بودن ترانه، این میزان احساسات برانگیخته شده ناشی از شنیدن یک ترانه است که تمایل ما را به آن بیشتر میکند.
پس اگر آهنگ گوش می کنید، دنبال نواهای موزونی باشید که شعر قشنگ، ریتم متغیر و همچنین تغییر فرکانس در آن داشته باشد و بعد کنار بایستید تا دوپامین کار خودش را بکند.